محل تبلیغات شما



به نام خدا

 

نهاد خانواده در اسلام

 

خانواده اولین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی است که همواره بخش قابل‌توجهی از اشتغالات فکری انسان را تشکیل می‌دهد؛ در دین مبین اسلام نیز خانواده دارای جایگاه والا و پایه و اساس جامعه است و خانواده را مهم‌ترین وسیله جهت تكامل جامعه معرفی می‌کند. بنابراین استحکام هر چه بیشتر این نهاد مقدس امری لازم و ضروری است و این امر مهم تنها با تلاش دو رکن اصلی این نهاد، همان زن و شوهر به‌دست می‌آید که با رعایت حقوق یکدیگر نسبت به هم می‌توانند پایه این نهاد را مستحکم بنا نهاده و به‌پیش برند. واضح و روشن است که بی‌توجهی به این حقوق (باتوجه به نقش محوري و اثرگذار آن‌ها در خانواده) علاوه بر آسیب‌پذیر کردن رابطه همسران، می‌تواند روابط سایر اعضای خانواده را آشفته کند و حتی خانواده را در معرض خطر فروپاشی قرار دهد. نوشتار حاضر به تبيين حقوق زوجین از ديدگاه امام سجاد علیه السلام پرداخته است.

 

رکن اصلی خانواده زن و شوهرند که با شویی و قرارداد شرعی و قانونی، پیوند زندگی مشترک را می بندند؛ با تولد فرزندان، خانواده تغییر شکل می دهد و نقش و جایگاه فرزندان پس از آن در کنار والدین نمایان می شود و حقوق، وظایف و کارکردهای جدیدی در خانواده ایجاد می کند. گاه ممکن است پدر و مادرِ زن یا شوهر و یا گاه هر دو نیز در همین خانواده باشند. حضور این افراد یا حتی برادران و یا خواهران آنان به دو صورت می تواند باشد: یکی آن که صورت موقت و میهمان داشته باشد و اگرچه برای مدت نامعلوم و نامحدود با آن ها زندگی کنند، ولی به درون هسته ی اصلی خانواده یعنی زن و شوهر و فرزندان نروند و از لحاظ نظری و تحلیلی میهمان شمرده شوند. دوم آن که به صورت شبکه ای با پیوند عمیق باشند که این مسئله در خانواده های گسترده دیده می شود. یعنی وجود افراد دیگر، مانند پدر و مادر، اجداد، برادر، خواهر و نوه ها، جزو ماهیت و تعریف خانواده است.

 

1- تعریف جامعه شناختی خانواده در اسلام

خانواده نخستین سنگ بنای جامعه و یکی از قدیمی ترین نهادهای اجتماعی و همزاد انسان است. در کتب مقدس دینی آمده است خداوند انسان را از مرد و زن و به شکل خانواده آفریده است. بنابراین خانواده،  نخستین و طبیعی ترین نهاد اجتماعی است؛ زیرا هیچ جامعه ی بشری بدون خانواده پابرجا نمانده ـ یا اصلا به وجود نیامده ـ است. پایگاه و فلسفه ی اصلی شویی و تشکیل خانواده از نظر طبیعت، بقای نسل انسان است تشکیل خانواده و ازدواج گرچه یک پدیدة فطری است، اما با دخالت مذهب، فرهنگ، عرف و آداب اجتماعی، اصل طبیعی خود را نشان می دهد و به همین علت است که هر انسانی با هر فرهنگ، بینش و فلسفه ای به ازدواج گرایش دارد و جز در موارد استثنایی از انجام آن خودداری نمی کند. در تعریف خانواده، شرط رابطه ی زوجیت (مذهبی، قانونی و عرفی ) شرطی نهفته و ضروری است و این مسئله را اسلام، ادیان الهی و جامعه شناسی امروز قبول دارند. از این روست که از نظر جامعه شناسی، وجود هر گروه همزیست در زیر یک سقف و در یک خانواده را نمی توان خانواده دانست به همین دلیل که بین دو واژه خانوار و خانواده تفاوت روشنی وجود دارد. تولید و بقای نسل در خانواده به وسیله ی زوجین، اگرچه هدفی طبیعی و اغلب ارادی است، ولی وجود فرزند هیچ گاه شرط نیست. در تعریف خانواده، به زندگی زوجین عقیم یا مخالف باداشتن فرزند نیز خانواده اطلاق می شود.

 

2- شویی و ماهیت آن در اسلام

از نظر حقوقی مسئله شویی قراردادی برای زندگی مشترک و تشکیل خانواده بین یک زن و یک مرد است که در انسان به طور طبیعی و اجتماعی، براساس گزینش دو جانبه صورت می پذیرد، ولی در سایر جانداران به طور غریزی، براساس انتخاب بهتر انجام می شود و ملاک آن به نوعی مزیت در سلامت و قدرت دفاع ـ قدرت برتر جنس نر ـ بر دیگر رقباست و جنس مادّه، حق طبیعی نر غالب محسوب می شود.
در میان انسان ها ملاک انتخاب مرد برای ازدواج، معمولادر درجه ی اول قدرت اقتصادی و گاهی اجتماعی و در درجات بعدی صورت ظاهر اوست ودر انتخاب زن، زیبایی و گاهی وضعیت اجتماعی یا اقتصادی اوست. اما اسلام با این ملاک ها مخالف است، زیرا این ملاک ها صرفا مادی یا بی دوام و کوتاه مدت است و ارزش حقیقی محسوب نمی شود. اسلام نه طبقه بندی اجتماعی و درجه بندی نسبی و نژادی را ملاک انتخاب همسر می داند و نه ثروت یا تناسب دوطرف در ثروت و درآمد را؛ در منابع اسلامی سه چیز به عنوان ملاک شویی و انتخاب همسر برشمرده شده است:

  1. التزام به دین و قوانین آن در عقیده و عمل (مهم ترین ملاک)
  2. منش نیک داشتن و امین بودن
  3. خوشخو، مهربان و نرم بودن

اسلام هر ملاک دیگری جز این سه اصل را نامعتبر می داند. یکی از نکات جالب و مهم در شکل و ماهیت شویی در اسلام آن است که رابطه ی بین دو همسر (زن و شوهر) یک رابطه ی دو طرفه ی عادی نیست؛ بلکه عنصر سومی هم وجود دارد و آن حضور خداوند متعال در صحنه ی زندگی است. در نتیجه، این عنصر سوم در روابط آن دو حضوری دایمی دارد و به همین سبب هر یک از دو همسر مراقب رفتار خود در رابطه با دیگری بوده و در انجام وظایف قانونی و پرهیز از قانون شکنی یا بدرفتاری و بدخلقی دقت می کنند.
بیشتر حوادث نامطلوب در زندگی شویی (جدایی ها و طلاق) و دست کم بدخویی های همسران با یکدیگر ناشی از برخورد مستقیم آن ها با هم است. اما اگر روابط بر پایه ی بینش دینی باشد و همسران را ناظر، واسطه و عضو سوم بدانند، موضوع اختلاف سلیقه ها و رفتارها شکل دیگری خواهد یافت. اسلام حتی در محرمانه ترین و پوشیده ترین روابط عاشقانه ی زن و مرد توصیه می کند که زوجین، نام خدا را ببرند و جمله ی معروف بسم الله الرحمن الرحیم» را که در آن به رحمت خداوند و مهربانی او تأکید شده است، بر زبان بیاورند.
مسلم است که در زمان خشم و برخوردهای عاطفی سخت و تند ـ که خطر تزل یا سقوط خانواده وجود دارد ـ زوجین بیشتر باید به یاد خداوند باشند و همین اعتقاد به حضور خداوند بزرگ در درون زندگی و روابط خانوادگی، مانع برخوردهای مستقیم شده، سبب می شود که هر یک از آن دو شکایت خود را به خدا برند، از او کمک بخواهند و به او توکل کنند.

 

کارکردها و ارزش های اجتماعی شویی

 

شویی یکی از مهم ترین مراحل زندگی است و گفته می شود که اگر تولد را مرحله ی اول و مرگ را مرحله ی پایانی زندگی دنیوی هر انسانی بدانیم، شویی مرحله ی میانی و بهترین آن ها خواهد بود.
اگر بر اساس ملاک های صحیح صورت پذیرد خوشبتی ابدی در پی داشته و در غیر این صورت زن و مرد را به قهقرا خواهد برد.

شویی یک نظم اجتماعی است که مانع از روابط نامنظم و بی قاعده ی اجتماعی (روابط آزاد دو جنس، ازدواج سفید و . ) و پیامدهای ناپسند آن، مانند فرزندان نامشروع، شیوع بیمارهای جنسی و دیگر مشکلات اجتماعی می شود. در همه ی جوامع متمدن و حتی بدوی ـ که گاهی روابط آزاد هم بلامانع است ـ شویی وجود داشته و دارای نوعی قداست و احترام بوده و بشر حتی در پست ترین مراحل زندگی خود، آن را پاس داشته و محترم شمرده است. در اسلام، شویی عملی بایسته و مقدس به شمارمی آید بنابر نص حدیث
می تواند در بسیاری از موارد ایمان جوانان را از دستبرد شیطان حفظ کند. در منابع حقو اسلامی آمده است که "عبادت مرد متأهل، ارزشی چندین برابر عبادت شخص مجرد دارد" و "عزاب» بدترین افراد جامعه شناخته شده اند". در این باره صدها حدیث در منابع یاد شده وجود دارد. خانواده در اسلام تنها یک نهاد اجتماعی ساده نیست؛ بلکه یک سازمان اجتماعی است. بنابراین شویی نیز تنها نوعی قرارداد آزاد و دلخواه نیست که به اراده و میل یک زن یا یک مرد بستگی داشته باشد؛ بلکه ریشه های عمیق اجتماعی دارد و به منافع فرد، اجتماع و سنن و خواسته های آنان نیز مربوط می شود، اگرچه به ظاهر امری فردی و شخصی به شمار می آید.

 

شکل و نظام شویی در اسلام

شکل شویی در میان اعراب حجاز در زمان ظهور اسلام بر چند گونه بود و نقل شده است که دست کم سه گونه رابطه ی اجتماعی و عرفی وجود داشته که یکی از انواع آن شویی گروهی از مردان با یک زن بوده است. اسلام مانند دیگر ادیان الهی روابط آزاد () و چند همسری زن ها را به کلی ممنوع کرد و نظام شویی را در اصل برپایه ی یک مرد و یک زن قرار داد و از آن‌جا که در آن زمان داشتن چند زن، به صورت نامحدود هم در میان اعراب و هم در امپراتوری ایران و روم در میان پادشاهان، امیران و ثروتمندان رواج داشت، آن را به چهار زن محدود کرد و به سبب شرایط سنگینی که برای حفظ عدالت، انصاف و داشتن درآمد کافی برای اداره ی آنان قرار داده بود در عمل، این امر را به جز در موارد نادر و ضروری، به طور غیرمستقیم منع کرد. امروز هم به همین دلیل، تعدد زوجات بسیار نادر و تنها در موارد ضروری و اضطراری انجام می گیرد. شویی به معنای رابطه ی آزاد هر مرد با هر زن، کم و بیش در همه ی ادیان بلکه در همه ی جوامع و سنت ها مردود بود و برخی انواع آن ممنوع یا تابو شمرده می شده است. این نشان می دهد که اساس شویی در اصل تاریخی خود، پایه ی دینی داشته و تحریم و منع شکل آزاد آن همواره مستند به برخی نتایج و پیامدهای ناگوار طبیعی و اجتماعی بوده است. در اسلام ازدواج با محارم» ممنوع و با برخی نزدیکان مکروه است. یعنی در یک دین واقعی، تابوهای اضافی و غیر منطقی برداشته می شوند و شویی در میان افرادی که سبب اختلالات نسل و نسب و یا مشکلات ژنتیک شود، ممنوع می شود. (برخی محارم هم خون اند و برخی غیر هم خون؛ مانند مادر زن و نادختری یا دختر زن ).


راه حل های اسلام برای رواج شویی

اسلام شویی را بسیار تشویق و ترک آن را سرزنش و محکوم کرده و برای رواج بیشتر آن در میان جوانان مجرد راه هایی را در پیش روی قرار داده است؛ از جمله، پایین آوردن سن شویی و برداشتن قیود کهنه و سنتی از آن. پیش از این، سن ازدواج در برخی ملت ها بالا بود؛ از جمله در فرانسه که سن ازدواج 30 سال به بالا بود و بعدا کاهش یافت؛ ولی اسلام سن ازدواج را تاریخ بلوغ طبیعی نسان قرارداد که البته بستگی به آمادگی لازم همسران برای این امر دارد. این قاعده علاوه بر جلوگیری از بسیاری فسادها و حتی جنایات، نابسامانی های روحی، زایمان های نامشروع و بارداری های پیش از ازدواج دختران در جامعه، سبب می شود که ن در سنین جوانی و با قدرت جسمانی بچه دار شوند و فرزندان سالم تری به بار آورند و دوره ی باروری آنان نیزکامل تر و طولانی تر باشد. راه حل دیگر اسلام، دگرگون کردن ملاک های سنتی برای همتایی همسران بود که گاه تساوی در طبقه ی اجتماعی، ثروت، موقعیت خانوادگی، هم حرفه بودن و یا درآمد و ثروت شوهر، از شروط سنتی و آداب اجتماعی شمرده می شد. دين مبين اسلام همتایی» ( هم کفوبودن ) را تنها در هم فکری، بینش مشترک دینی و تناسب روحی و اخلاقی زن و شوهر دانست. در دوران صنعتی شدن غرب، برخی، عشق» را ملاک هم سانی و شویی می دانستند. این اصل تنها با جوامع صنعتی غربی که دختران وابستگی کمتری به خانواده دارند تناسب داشت. این نظریه نیز در عمل شکست خورد و ثابت شد همان گونه که بینش اسلامی و تجربه می گوید، عشقی سبب استواری خانواده می شود که پس از ازدواج به وجود آید.

نهاد خانواده از منظر اسلام، داراى جايگاه و قداست ویژه‌ای است كه ‌مقایسه‌پذیر با هيچ نهاد ديگرى نيست. حكمت قداستى كه اسلام به خانواده بخشيده است، ارزش‌گذاری معنوى بر پيوند خانوادگى، زمینه‌سازی براى تقويت اين رابطه و پيشگيرى از فروپاشى آن است. قداست ازدواج و خانواده، سد محكمى در برابر استفاده نادرست جنسى از زن به‌عنوان كالا يا ابزار فروش كالا و درواقع مانع بردگى مدرن زن است. خطرى كه امروز نسل بشر را تهديد می‌کند، تقدس‌زدايى از كانون خانواده است (محمدى ری‌شهری، 1389، 11 ـ 12) .

اسلام كوشيده است نگاه قدسى به ازدواج را در ميان مردم گسترش دهد. اين مدعا، از تعبيرهاى روايات اسلامى با دلالت‌های صريح يا تلويحى استفاده می‌شود. نمونه‌های زير، رويكرد ارزشى و قدسى اسلام به خانواده را منعكس می‌کنند: امام سجاد علیه السلام فرمودند: هركس براى رضا و خشنودى خداوند ازدواج و با خويشان خود صله‌رحم كند، خداوند او را در قيامت مفتخر و سربلند می‌کند» (طبرسى، 1385، 166) .

اگر در آموزه‌های اسلام به افراد سفارش می‌شود كه پيش از اقدام به ازدواج، براى انتخاب همسر و انجام مراسم در مراحل بعدى، رفتارهاى خود را با نماز، دعا و توكل برخدا همراه كنند، به اين دليل است كه به ازدواج رنگ و بوی معنويت دهند و به آن تقدس بخشند تا بتوانند زمينه تكامل انسانى را فراهم آورند (سالارى‌فر، 1385، 34) .

 

نعمت داشتن همسر

شویی و ازدواج نیازی طبیعی است، در سایه آن تشکیل خانواده و زندگی مشترک رسمیت پیدا می‌کند و برای این زندگی مشترک قوانین و مقرراتی قرار داده می‌شود و این موضوع، بحث اصلی ما است که در سخن امام سجاد علیه السلام از هر کدام از زن و مرد برای دیگری، به نعمت تعبیر شده است؛ تعبیر امام علیه السلام این بود: و یعلَمَ أَنَّ ذلک نعمة منهُ علیه؛ بایستي زن و مرد بدانند که هریک برای دیگری نعمت است» (نصیرزاده، 1382، ۲، ۱۴۸؛ صدوق، 1413، 2، 621) درادامه سخن، امام سجاد علیه السلام اشاره می‌کنند: کُلّ واحد منکما یجبُ أَن یَحمَدَ اللَّه علی صاحبه؛ واجب است که زن و مرد بر نعمت وجود دیگری، خدا را سپاس گویند» (نصیرزاده، 1382، ۲، ۱۴۸؛ صدوق، 1413، 2، 621) .

اگر به این تعبیرهای امام سجاد علیه السلام خوب توجه شود، درمی‌یابیم که امام علیه السلام سعی دارند، این منظر و دیدگاه را در زن و مرد القا فرمایند که هردو نگاهشان به یکدیگر، نگاه نعمت باشد. چیزی که بدان محتاج بوده‌اند و حال با به‌دست آوردن آن، نیاز خود را برآورده می‌بینند. پس بایست قدر این نعمت را بدانند.

مرد در مقابل همسر خود مکلف به رعايت تمامي حقوق طرف مقابل است و روزی بایست پاسخگو باشد، زن نیز موظف است، نسبت به فرامین او تمکین کند؛ به‌شرط آن‌كه مرد و مدیر خانواده پا را از قواعد و محدوده معین، فراتر نگذارد؛ و گام اول، همانند همه کسانی که از نظر اجتماعی مسئولیتی می‌پذیرند، برای انجام درست و صحیح آن، به اصلاح دیدگاه خود، نسبت به حوزه مسئولیتش اهتمام ورزد و بداند که زن و همسر با سایر مجموعه‌هایی که بر آن‌ها ریاست دارد، متفاوت است؛ برای نمونه اگر در اداره‌ای برای حل مشکلات و اداره آن مجموعه، گاه بایستی به خشونت متوسل شود، در خانواده به‌ویژه درباره همسرنبايد از این شیوه استفاده کند. مرد بایستی بداند که خداوند متعال، همسر را برای آرامش، رفاه و انس قرار داده است.

 زوجين بايد بدانند که خانه، محیط سکوت، آرامش، انس، محبت، صفا و صمیمیت است و همسر است ‌که موجبات موانست، رفاه و آرامش را فراهم می‌آورد. خانه، بدون همسر، گرمی و صفا نخواهد داشت. خداوند در قرآن می‌فرماید: و من آیاته أَن خَلَقَ لکم من أنفسکم أَزواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودَّة و رحمة انَّ فی ذلک لایات لقوم یتفکرون؛ از نشانه‌های خداوند این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند » (روم: 21)

 

ارکان خانواده در اسلام

خانواده نهاد مقدسى است كه زن و مرد عضو اصلى و مهم آن را تشكيل مى‌دهند. خانواده اين قدرت را دارد كه افراد خود را به معراج هدايت كند و يا به مقام شيطان و شيطان‌صفتان تنزل دهد. براى آنكه خانواده بتواند افراد خود را به سعادت و تعالى برساند، لازم است هريك از افراد آن تلاش كنند و حقوق و تکالیف خود را انجام دهند. اسلام درباره حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفه خاصی دارد و برای زن و مرد حقوق و تکالیفی وضع کرده است که برخی از این حقوق مشترک بین زن و شوهر و برخی خاص هرکدام است. اصل ارتباطات بين زوجين در خانواده بر مبناي دين مبين اسلام بر اساس تفاهم بنا نهاده شده است. ن و مرداني در زندگي شويي موفق هستند كه ضمن آگاهي از حقوق طرف مقابل و همچنين آشنايي با روان‌شناسي و شيوه‌هاي ارتباطي موثر، نقش مكمل در زندگي را براي هم ايفا كرده و صداقت،  وفاداري و راستكرداري را سرلوحه عملكرد خود در همه زمينه‌ها قراردهند.

در بررسي ويژگي‌هاي جسماني، رواني و اجتماعي همسران پي مي‌بريم كه زن و مرد هركدام ويژگي‌ها و جايگاه خاص خود را دارند. از آن‌جا که نظام عمومی و قانونی جامعه نمی تواند بر اجرای قانون در درون خانواده به دقت نظارت داشته باشد، در صورت نبود ايمان و باورهاي ديني سو استفاده‌هاي درون خانواده مي‌تواند سبب ستمکاری به همسر از جهات مختلف عاطفي، مالي و اقتصادي، جسماني و . شود، لذا مهم‌ترین ضمانت اجرایی برای متعهد بودن مسئولیت ها و وظایف زندگي شويي  در درون خانواده بستگی مستقیم به ایمان و باورهای دینی و درجه ی اخلاقی همسران دارد.

بر اساس آيات و روايات اسلامي در تبيين حقوق زن و مرد، اين حقوق متقابل در  سه بخش حقوق مشترك زوجین، حقوق اختصاصی زن بر مرد و حقوق اختصاصی مرد بر زن در زندگی مشترک سامان‌یافته است. مالکیت اقتصادی، توارث، حسن معاشرت، فراهم‌سازی نیازهای جنسی، احترام متقابل و . از حقوق مشترك زوجین؛ مهریه، نفقه، مضاجعت و . از حقوق اختصاصی زن بر مرد و تمکین، اطاعت از شوهر، حفظ اموال شوهر، سرپرستى خانواده و . از حقوق اختصاصی مرد بر زن معرفى شده است.

 

الف. حقوق مشترک زوجین

 

  1. حق مالکیت اقتصادی

 

 اسلام برخلاف عقیده مردم زمان ظهور خود، استقلال زن را همچون مرد در تملک و تصرف و تمتع از اموالش به رسمیت شناخته و حق مالکیت را ازجمله حقوقی می‌داند که مشترک بین زن و مرد است و همان‌گونه که مرد اختیار اموال و دارایی‌های خودش را دارد، اختیار اموال و دارایی‌های زن هم به عهده خود اوست و هیچ‌کس نمی‌تواند در تصرف و تملک دارایی‌های زن دخالت کند. قرآن‌مجید می‌فرماید: للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن؛ مردان را بهره‌ای است از آن‌چه حاصل کرده‌اند و ن را بهره‌ای است از آن‌چه حاصل کرده‌اند» (نساء: 32) . با آوردن دو جمله جدا و مستقل هیچ جای تردیدی نمی‌ماند که زن صددرصد در اموالی که کسب کرده یا اموالی که به او به ارث رسیده است حق مسلم و اختیار تام دارد و این حقوقی است که اسلام یک‌هزار و چهارصد سال پیش به او عطا کرده است. اسلام در حالی حق مالکیت را به‌طور مساوی به زن و مرد می‌دهد که این حتی در طول تاریخ برای ن نادیده گرفته می‌شد، بلکه به خود زن، به دیده مال و ملک برای دیگران نگریسته می‌شد. در مواردی هم که زن مالک شناخته می‌شد اهلیت تصرف و تمتع آن را نداشت. خداوند با بیان این آیه مسلم ساخت که دستاورد و درآمد زن ملک خود اوست و شوهر یا مرد دیگری نمی‌تواند خود را مالک آن یا شریک در آن بداند (نورحسن فتیده، 1379، 75).

 

  1. حق توارث

از قواعد اصلی و اولیه ارث در اسلام این است که زن و مرد هركدام سهم مشخص از ارث می‌برند ارث بردن نیز فرعی از حق مالکیت است در حالي كه زن در بسیاری از تمدن‌ها به‌ویژه در عهد طلوع اسلام از ارث محروم بود و ارث دادن به زن چیزی قابل‌طرح محسوب نمی‌شد. اسلام این رسم جاهلیت را شکست و برای زن نیز مانند مرد حقی مسلم از ارث گذاشت.

خداوند در قرآن‌کریم می‌فرماید: للرجال نصیب مما ترک الولدان و الأقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الأقربون؛ برای مردان سهم است از آن‌چه پدر و مادر و خویشاوندان بگزارند و برای ن سهم است از آن‌چه پدر و مادر و خویشاوندان بگزارند» (نساء: 7). خداوند در قرآن با این آیه زن را در کنار مرد و همانند او و ذی‌حق در دریافت ارث معرفی کرد و استقلال او را نشان داد. در شرایطی که در جامعه عرب آن روز و حتی در سایر ملل معاصر زن نه ارث می‌برد و نه حق مالکیت داشت.

علامه طباطبایی در تفسیر گران‌بهای خود درباره این اختلاف می‌گوید: نتیجه این‌گونه تقسیم ارث بین مرد و زن آن است که در مرحله تملک» مرد دو برابر زن مالک می‌شود، اما در مرحله مصرف» همیشه زن دو برابر مرد بهره می‌برد زیرا زن سهم و دارایی خود را برای خود نگه می‌دارد، اما مرد بایست نفقه زن را نیز بپردازد و درواقع نیمی از سهم و دارایی خود را صرف زن می‌کند (طباطبایی، 1374، 4، 215). و در روایتی از امام صادق علیه السلام درباره ارث زن چنین آمده است: بر زن جهاد، نفقه و دیه عاقله واجب نیست، بلکه این امور به عهده مردان است، از این‌رو مردان دو سهم و ن يك سهم دارند» (حر عاملى، 1409، 17، 436). اما پرسش دیگری که در این مورد وجود دارد این است که آیا اختصاص نصف حق الارث مرد به زن از این مقوله ناشی نمی‌شود که زن نصف مرد است و کمال انسانی را تنها می‌توان در وجود مرد نظاره کرد؟ این گمان پنداري ناصحیح است، زیرا تمامی وظایفی که مرد به عهده دارد بر دوش زن نیز سنگینی می‌کند، از این‌رو می‌توان گفت زن به‌مثابه انسانی کامل در قبال اعمال و رفتار خویش درست به‌اندازه مرد در برابر اعمال خویش مکلف است (فضل‌الله، 1378، 17).

 

  1. حسن معاشرت

از حقوق و وظایف متقابل و مشترک زوجین حسن معاشرت نسبت به یکدیگر است. در زندگی شویی از دستورات اخلاقی که بسیار مورد اصرار قرآن و پیشوایان دین است تا جایی‌که این دستور اخلاقی جنبه حقوقی و تکلیفی پیدا کرده همین مبحث حسن معاشرت و خوش‌رفتاری با یکدیگر است.

زن و شوهر در محيط خانواده بايست علاوه بر محتواى كلام، در انتخاب قالب آن نيز دقت كافى را داشته باشند تا اثرش بر ديگرى پايدار و پردوام باشد. امام سجاد علیه السلام فرمودند: گفتار نيك، فرد را نزد خانواده محبوب می‌کند» (صدوق، 1362، 1، 317). حسن معاشرت و دوستی با یکدیگر، گذشت و اغماض از لغزش‌های یکدیگر را می‌توان از اصول پیشگیری و بهداشتی زندگی شویی دانست که با اجرای درست و دقیق آن‌ها زندگی زن و شوهر را از آلوده‌شدن به بیماری‌های نشوز و شقاق» ‌و از مرگ و انهدام کانون زندگی مشترک یعنی طلاق مصونیت می‌بخشد (نیک، 1375، 157).

قرآن‌کریم با به‌کار بردن کنایات و استعارات زیبا و لطیف این وظیفه اخلاقی مهم را یادآور می‌شود. در سوره نساء به مردان توصیه می‌کند که با همسرانتان به نیکویی معاشرت کنید وعاشروهن بالمعروف» (نساء، 19) و با همسرانتان با اخلاق نیکو معاشرت کنید و به‌دنبال آن اضافه می‌کند فإن کرهتموهن فعسی أن تکرهوا شیئا و یجعل الـله فیه خیرا کثیرا» یعنی اگر به جهاتی از همسران خود رضایت کامل نداشته باشید و براثر اموری آن‌ها در نظر شما ناخوشایند باشند، بی‌درنگ تصمیم به‌جدایی و یا بدرفتاری نگیرید و تا آن‌جا که قدرت دارید مدارا کنید، بنابراین تا کارد به استخوان شما نرسد سزاوار است معاشرت به معروف و رفتار شایسته را ترک نکنید (نیک، 1375، 157). هم‌چنين بایست توجه داشت تعبیر به خیرا کثیرا» که در آیه به همسرانی که مدارا می‌کنند نوید داده شده مفهوم وسیعی دارد که از مصادیق روشن آن فرزندان صالح و با لیاقت و ارزشمند است (مکارم شیرازی، 1380، 3، 320 ـ 321) .

بنابراین حسن معاشرت حق و وظیفه طرفین است. اسلام به احسان به خانواده دعوت می‌کند و هرچه را به بنیان خانواده زیان برساند حرام می‌کند. خداوند می‌فرماید: و عاشروهن بالمعروف» (نساء: 19) و نیز می‌فرماید: و لا تضاروهن لتضیقوا علیهن» (طلاق: 6) امام على علیه السلام مى‌فرمايد: أحسن الصحبة لها فيصفو عيشك؛ با همسرت خوش‌رفتار باش تا زندگى‌ات باصفا گردد» (صدوق، 1413، 4، 392). در روايتى ديگر از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: و اما حق‌اوجه فان تعلم ان الله عزوجل جعلها لك سكنا و انسا فتعلم ان ذلك نعمه من الله عليك فتكرمها و ترفق بها و ان كان حقك أوجب فان لها عليك أن ترحمها؛ حق زن اين است كه بدانى خداوند عزوجل او را مايه آرامش و انس تو قرار داده و اين نعمتى از جانب اوست، پس احترامش كن و با او مدارا نما، هرچند حق تو بر او واجب‌تر است، اما اين حق اوست كه با او مهربان باشى» (صدوق، 1413، 2، 621) .

 

  1. آراستگى ظاهر

در آموزه‌هاى دينى ما سفارش شده كه زن و شوهر در محيط خانه، خود را براى يكديگر آراسته كنند. زن در خانه بايستی خود را براى شوهر، آرايش كند؛ لباس زيبا و جذاب بپوشد، زيورآلات خود را در بر كند، خود را خوشبو سازد و براى شوهر دلربايى کند (حیدری، بی‌تا، 148). پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ زنى كه از او درباره حقوق شوهر بر همسرش پرسيد، فرمود: وظيفه زن، آن است كه خود را به خوشبوترين عطرها معطر کند، بهترين لباس‌هايش را بپوشد، بهترين زيورآلاتش را در بر كند و صبح و شام خود را به شوهرش عرضه نمايد» (كلينى، 1407، 5، 508) .

همان‌گونه كه مرد از همسر خود انتظار دارد با شيوه‌ها و وسايل گوناگون، رغبت او را برانگيزد، زن نيز چنين انتظارى دارد و مرد بايد جنبه‌هاى احساسي و غريزى او را در نظر بگيرد (حیدری، بی‌تا، 147- 148). حضرت امام رضا علیه السلام پاكيزگى را از خوب‌ترين اخلاق پيامبران برشمرده و سفارش کرده زن و شوهر بايست براى يكديگر پاكيزه و آراسته باشند تا مهرشان در دل يكديگر پايدار بماند (مظاهرى، 1391، 129) .

 

  1. تأمين نياز جنسى‌

از عوامل بسيار مهم در رضایتمندى زن و شوهرها از زندگى خانوادگى، احساس رضايت از روابط جنسى است. فراهم‌شدن نياز جنسى افراد در خانواده اهميت بسيارى دارد. نخستين انگيزه‌اى كه انسان را به‌سوی ازدواج و زندگى مشترك سوق مى‌دهد، نياز زيستى و غريزى است (حیدری، بی‌تا، 143). نقش جنسى همسر، به‌مجموعه وظايف و انتظارات اامى يا ترجيحى اشاره دارد كه براى هر فرد در بعد نيازهاى جنسى مقرر شده است.

غريزه جنسى، كشش و جاذبه‌ای است كه دو جنس مخالف را به هم نزديك می‌کند و باعث تشكيل خانواده می‌شود. در نظام آفرينش، با رفع نياز جنسى، نياز عاطفى انسان فراهم می‌شود و در نتيجه انسان می‌تواند به آرامش و سكونى دست يابد كه به زوجين وعده داده شده است. اين واقعيت هنگامی تحقق می‌یابد كه زن و شوهر، هريك با آگاهى كامل به نقش جنسى خود و با ميل و رغبت و آمادگی‌های كامل، به آن بپردازند (رشیدپور، 1388، 168). بديهى است محيط خانواده مناسب‌ترین محيط برآورده كردن اين نيازهاست؛ زيرا چنان‌كه ايور موريش نيز بیان كرده است: هرچند واضح است كه می‌توان اين نيازها را در خارج از نهاد خانواده و ازدواج برآورده كرد، اما اين نكته نيز واضح است كه ى نامحدود خواسته‌های جنسى، به فروپاشى نظام جامعه و مناسبات آن منجر می‌شود» (موريش، 1373، 172) .

 

  1. احترام متقابل‌

انسان به‌صورت فطرى داراى كرامت و حرمت است و به همين دليل بايد از احترام برخوردار بوده، از تحقير به‌دور باشد. امام سجاد علیه السلام احترام به زن در محيط خانواده را از حقوق زن بيان می‌فرماید كه رعايت آن می‌تواند نقش مهمى در تحكيم روابط بين همسران داشته باشد. آن حضرت می‌فرمایند: و اما حق زن و همسر آن است كه احترامش كنى» (طبرسى، 1370، 421) .

 

ب. حقوق اختصاصی زن بر مرد

اولین قدم در توصيه ائمه به رعایت حقوق زن، برقراری روابط عاطفی، دوستانه و صمیمانه است، اما برای این‌که روابط عاطفی در چهارچوب، ‌تعریف‌پذیر شود، شرع مقدس آن‌ها را یک‌به‌یک برشمرده است:

 

  1. مهریه

اولین حقی که قرآن برای زن بیان کرده، مهریه است. خداوند می‌فرماید: و آتوا النِّساء صَدَقاتِهِنَّ نِحلِة فاءِن طبنَ لکم عن شی‌ء منهُ نفسا فکُلّوهُ هَنیئا مَریئا؛ مهریه ن را به‌طور کامل به‌عنوان بدهی و عطیه، به آنان بپردازید؛ اگر آن‌ها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف کنید» (نساء: 4) .

در مکتب اسلام مهریه نوعی حرمت نهادن کم‌نظیر یا بی‌نظیر است که در هیچ‌یک از ادیان و فرهنگ‌ها با این شیوه و ترتیب، سابقه ندارد؛ ارج نهادنی که برخاسته از صفا، صمیمیت و علاقه درونی است، در روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمودند: افضل نساء امّتی أَصبَحُهُنَّ وجها و أَقَلَّهُنَّ مِهرا» (حر عاملى، 1409، 20، 31؛ كلينى، 1407).‍ امیرالمؤمنین علیه السلام در روایتی بیان می‌کنند: لا تُغِالُوا بمُهور النِّساء فت عداوة؛ اگر مهریه ن را سنگین قرار دهند، نتیجه‌اش ایجاد دشمنی است» (حر عاملى، 1409، 21، 252) .

در روایتی از حضرت امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمودند: اذا تزوَّجَت فأَجهَد أَن لا یُجَاوِزَ مَهرُها مهرَ السُّنَّةِ و هو خمسُمِائَةِ دِرهَم فَعَلی ذلک زوَّج رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم و تَزَوَّجَ نِسَاءَهُ؛ اگر تصمیم گرفتی ازدواج کنی، سعی کن که مهریه از مهر سنت که پانصد درهم است نکند که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز، به همین صورت ازدواج خود را منعقد فرمودند» (نورى، 1408، 15، 62) .

در روایتی ماجرای خواستگاری مولا امیرالمؤمنین علیه السلام چنین آمده است: هنگامی‌که حضرت به خواستگاری فاطمه سلام الله عليها اقدام کردند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسیدند: چیزی برای مهریه داری یا نه؟ با پاسخ منفی حضرت مواجه شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: زرهی را که در فلان جنگ به‌دست آوردی (یا من به تو داده‌ام) چه کردی؟ امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب عرض کردند: آن زره موجود است، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: همان زره را بیاور، حضرت امیر علیه السلام آن زره را به‌خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تقدیم داشتند. حضرت عده‌ای را مأمور کردند که زره را به بازار برده، بفروشند. زره با قیمت 4800 درهم به فروش رفت و پول آن را مهریه قرار دادند و عقد ازدواج منعقد شد و بعد هم رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دستور دادند، از همان پول برای فاطمه سلام الله عليها جهیزیه فراهم کردند (مجلسى، 1404، 43، 140). در این‌جا توجه به این نکته مهم است که بزرگ‌ترین شخصیت و ارزشمندترین خانواده اسلامی؛ یعنی شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، فرزندشان فاطمه زهرا سلام الله عليها و داماد و پسرعمویشان امیرالمؤمنین علیه السلام از دادن مهریه غفلت نکردند و اجازه ندادند که بر ذمه باقی مانده یا آن‌قدر سنگین باشد که توان پرداخت آن را نداشته باشند و یا فراهم کردن جهیزیه، وزر و وبال بر عهده خانواده دختر باشد؛ که پسران و دختران از آن گریزان باشند و خانواده‌ها از زن دادن پسرها و شوهر دادن دختران فرار کنند.

 

  1. نفقه و مسکن

دیگر از حقوقی که زن نسبت به مرد دارد، حق نفقه و مسکن است. به‌حکم آیه شریفه قرآن که در سوره مبارکه طلاق بیان شده است: لیُنفِق ذوسَعَة من سَعَتَهُ و مَن قُدِرَ علیه رزقُهُ فلیُنفِق ممّا آتاهُ اللَّه لا یکُلّ ف اللَّه نفسا الا ما آتاها سیَجعَلَ اللَّه بعدَ عُسر یُسرا؛ آنان که امکانات وسیعی دارند، بایست از امکانات وسیع خود انفاق کنند و آنان که تنگدست هستند، از آن‌چه خدا به آنان داده انفاق نمایند؛ خداوند هیچ‌کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی‌کند؛ خداوند به‌زودی بعد از سختی‌ها آسانی قرار می‌دهد» (طلاق: 7) .

در این آیه، خداوند فرمان می‌دهد؛ انسان بایست از همه توانش برای فراهم کردن نفقه همسر خود استفاده کند؛ هم‌چنين روایات فراوانی وجود دارد که مورد استناد علما در این حکم حقوقی اسلام قرارگرفته است؛ که مسئله نفقه و مسکن را از حقوق اامی همسران می‌دانند.

نکته‌ای که درباره حق صداق، نفقه و مسکن وجود دارد و در مباحث مقدماتی و بیان امام سجاد علیه السلام نیز بیان شده این است که بایست بر محیط، شرایط و فضای زندگی صمیمیت و دوستی حاکم باشد تا مرد و زن در کنار یکدیگر احساس آرامش و رفاه کنند؛ اگر چنین شد، انسان به‌عنوان محبوب و مطلوب خود، نه‌تنها به همسرش مسکن می‌دهد و خوراک و پوشاک او را فراهم می‌کند، بلکه سعی می‌کند در حد توان خود، بهترین‌ها را برایش فراهم کند.

خلاصه مطلب این است که اگر از منظر اسلام به زندگی شویی بنگریم، حقوق مهریه، مسکن، خوراک و پوشاک، از نظر عاطفی حقوق بسیار ضروری است، اما همان‌طور که در مباحث گذشته اشاره کردیم، ازآن‌جا که در میان انسآن‌ها، عواطف در سطح نیست، شرع مقدس نظام مدونی را برای این حقوق عاطفی مقرّر فرموده است که نباید از این چارچوب معین، کمتر باشد.

در شرع مقدس برای مهریه حداقل و حداکثری قرار نداده‌اند؛ آن‌چه هست، توصیه به اصل وجود مهریه است و طبق نظر فقهای شیعه، قوام عقد با مهریه است و اگر برای عقدی، مهریه قرار ندهند، مهرالمثل در نظر گرفته خواهد شد. روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که حضرت ضمن خطبه‌ای می‌فرمایند: و لهنّ علیکم رزقهنّ و کسوَتهنَّ بالمعروف (نورى، 1408، 15، 217). از حقوق زن‌ها بر شما مردان خوراک آن‌ها است و دیگری لباس درخور شأن آن‌ها.

در این روایت هم حد محدودی ذکر نشده است. مرد موظف است آن‌چه را فراهم کند که جایگاه اجتماعی و شخصیت زن اقتضا می‌کند. در کلام دیگری از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که می‌فرمایند: یُجبَرُ الرَّجل علی النفقة علی امرَأَته؛ اگر مرد از پرداخت نفقه خودداری کند، حاکم شرع او را مجبور بر انجام این وظیفه می‌کند» (نورى، 1408، 15، 157) .

در روایتی از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شده است که: اذا لم یَجِدِ الرَّجُلُ ما یُنفِقُ علی امرأَته استُؤنِیَ فان جاءَهَا بشی‌ء لم یُفَرِّق بینهما و ان لم یَجِد شیئا أُجِّلَ و فُرِّقَ بینهما؛ اگر مرد نتواند نفقه زن را بپردازد، به او فرصت داده می‌شود که آن را فراهم کند. اگر توانست این حق را ادا کند، ادامه زندگی مقدور است و بین آن‌ها جدایی ایجاد نخواهد شد؛ اما اگر نتوانست، حاکم او را مم به طلاق می‌کند و زن نیز می‌تواند تقاضای طلاق کند»‌ (نورى، 1408، 15، 217) .

در هر حال، این وظیفه مرد هیچ ارتباطی به فقر و غنای همسر و نیاز و عدم نیاز وی ندارد، این وظیفه‌ای است که در شرع مقدس و در چهارچوب قانون ازدواج بر عهده مرد قرار داده شده است و حتی اگر طلاق صورت گیرد، به‌حکم آیه شریفه سوره مبارکه طلاق که می‌فرماید: أَسکنوهُنَّ من حیث سکنتُم مِن وُجدکُم و لا تُضاروهُنَّ لتُضیِّقوا علیهنَّ؛ ن مطلقه را هرجا خودتان ست دارید و در توانایی شما است ست دهید؛ و با تنگ گرفتن، بر آن‌ها زیان نرسانید» (طلاق: 6) .

فراهم‌کردن مسکن، حتی در ایام عده طلاق از وظایف مرد است؛ یعنی حق ندارد پیش از این‌که عده او تمام شود او را از خانه خود بیرون کند. حتی در عده وفات چنین است که اگر شوهر از دنیا برود، ورثه شوهر حق ندارند تا پایان عده، همسر را از خانه بیرون کنند. توجه داشته باشیم که همه این وظایف در قبال چیزی جز حق شویی نیست؛ یعنی مرد نمی‌تواند بگوید من خوراک، پوشاک و مسکن تو را فراهم می‌کنم در عوض تو هم بایست در خانه خدمت کنی، فرزند را شیر بدهی، لباس بشویی و .، بلکه برای مرد، تنها حق شویی است. چنان‌كه امام سجاد علیه السلام در آغاز بیان این حق فرمودند: مرد بداند که همسرش نعمت است؛ زن بداند که همسرش نعمت است و هردو قدر این نعمت را بدانند» .

 

  1. خوش‌رفتاری نسبت به زن

اگرچه از نظر اخلاقی داشتن رفتاری خوش هم وظیفه مرد است و هم زن و از روی عقل هم رعایت این قاعده برای کیان خانواده و حسن جریان روند تکامل روحی و معنوی آن دو ضروری است، ولیکن قانون اسلام آن را وظیفه خاص مرد و حق اختصاصی زن قرار داده است، مشروط بر آن‌كه خود زن نیز به آن علاقمند باشد و اسباب و امکانات ظاهری آن را برای مرد فراهم آورد. در کلام امام سجاد علیه السلام این حق به‌وضوح دیده می‌شود آن‌جا که می‌فرماید: و أمّا رعیّک بملک النّکاح فأن تعلم أنّ الله جعله سکناً و مستراحاً و أنساً و واقیه و کذلک…؛ و اما حق همسرت آن است که بدانی خداوند متعال با آفرینش او، وسیله‌ی آرامش، رفاه و انس و نگهداری تو را فراهم کرده و واجب است هرکد

بسم‌الله الرحمن الرحيم

تاریخ معاصر ایران دورانی از تاریخ ایران است که با انقلاب مشروطه شروع می‌شود و تا سرنگونی سلسله پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامي ایران و رخدادهاي پس از آن ادامه می‌یابد.

براي تحليل اين دوره بهتر است مروري به تاريخ ما قبل از آن در دوره معاصر ايران صورت پذيرد:

صفويه

 

 

 

تشکیل حکومت صفوی در ابتدای قرن دهم هجری قمری، رویدادی بسیار مهم و تعیین کننده در تاریخ ایران به شمار می‌رود. حکومتی که بیش از دو قرن دوام آورد و آثار و نتایج اساسی آن عبارت بود از :

  • تمرکز و ثبات ی
  • فراگیر شدن تشیع به عنوان مذهب رسمی
  • رونق و شکوفایی اقتصادی و فرهنگی
  • و برقراری روابط ی و اقتصادی پایدار با همسایگان و دولت‌هاي اروپایی.

 

زمینه‌های تشکیل حکومت صفوی پس از  هجوم مغولان و تشکیل حکومت ایلخانان در ایران شكل گرفت. در هرج ومرج اجتماعی و نابسامانی دوره ايلخانان، پیروان طریقت صفوی، برخلاف معمول صوفیان که از امور دنیا و ت گریزان بودند، خانقاه را ترک کردند و وارد عرصه رقابت‌های ی و نظامی شدند. بیشتر آنان را اعضای هفت قبیله ترک و ترکمان(روملو، شاملو، تکلو، استاجلو، ذوالقدر، قاجار و افشار) تشکیل مي‌دادند که به قزلباش‌ها معروف شدند.

موسس سلسله صفويه شاه اسماعیل بود كه بعد از تاجگذاری در سال ٩٠٧ ق. مذهب شیعه را در كشور رسميت داد.

 وی سپس با تصرف قسمت‌های زیادی از فلات ایران، حکومتی متمرکز و قدرتمند را بنیان نهاد. این حکومت در عرصه خارجی با دو رقیب سرسخت رو‌به‌رو بود: ١ــ ازبکان در منطقۀ ماوراءالنهر؛ شاه اسماعیل بر آن‌ها پیروز شد و مرزهای شرقی ایران را تثبیت کرد.  ٢ــ امپراتوری عثمانی در غرب ایران؛ اولین رویارویی نظامی صفویان با عثمانیان در منطقه چالدران رخ داد كه طي آن سپاه صفوی از لشکر عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم شکست خورد و تبریز، پایتخت صفویان برای مدتی به اشغال نیروهای عثمانی درآمد. مجهز بودن سپاه دشمن به سلاح‌های آتشین و شمار کمتر سپاهیان صفوی، علل اصلی شکست ایران در آن جنگ بودند. ضربه روحی ناشی از این شکست برای شاه اسماعیل خردکننده بود، به طوری که پس از آن در هیچ جنگی، فرماندهی را به عهده نگرفت و حتی از کارهای روزمره حکومت نیز کناره گرفت.  

 بعد از مرگ شاه اسماعیل اول، پسرش تهماسب که یازده سال بیشتر نداشت، به سلطنت رسید. در ده سال اول سلطنت شاه تهماسب، اوضاع حکومت صفوی بسیار آشفته و نابسامان بود؛ زیرا از یک طرف، سران قزلباش با سوءاستفاده از خردسالی شاه، خودسری پیشه کرده، وارد رقابت و ستیز با یکدیگر شدند و از طرف دیگر نیروهای ازبکان و سپاه عثمانی نیز از دو سمت به مرزهای ایران هجوم آوردند.

شاه تهماسب به تدریج زمام قدرت را بهدست گرفت و به خودسری سران قزلباش پایان داد. او هم‌چنين ازبکان را شکست داد و با اتخاذ تدابیر مناسب، مانع موفقیت سپاه عثماني در هجوم‌های مکرر به قلمرو ایران شد.  در نتيجه چنین تدابیری بود که امپراتور عثمانی دست از جنگ برداشت و با انعقاد قرارداد آماسیه، برای مدتی میان دو کشور صلح برقرار شد. بدینگونه شاه تهماسب توانست با اتخاذ تدابیر مناسب در دوره 54ساله  سلطنت خود، پایه‌های حکومت صفوی را تثبیت و تحکیم سازد.

 پس از مرگ شاه تهماسب، در دوران کوتاه سلطنت شاه اسماعیل دوم و سلطان محمد خدابنده، بار دیگر حکومت صفوی دچار بی‌ثباتی ی و اجتماعی شد. از اینرو، هنگامی که نوجوان دیگری از خاندان صفوی به نام عباس اول به سلطنت رسید، اوضاع داخلی و خارجی ایران پریشان بود.

شاه عباس اول برای سامان بخشیدن به اوضاع آشفته کشور اقدامات زیر را آن‌جام داد:

١ــ پایان دادن به سرکشی و طغیان امرای قزلباش؛

٢ــ انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان به منظور تسلط بیشتر بر نواحی مختلف ایران

٣ــ نوسازی سازمان سپاه صفوی؛ كه به توپ و تفنگ نیز مجهز شد.

 ٤ــ بهبود اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از طریق ایجاد امنیت، آرامش و ثبات ی

 ٥ــ انتصاب افراد باکفایت و در عین حال گمنام به سمت‌های ی، اداری و نظامی.

شاه عباس پس از سامان دادن به اوضاع داخلي آماده  مقابله با دشمنان خارجی شد. از آن‌جایی که درگیری هم‌زمان با دو دشمن در شرق و غرب ایران، احتمال موفقیت را کاهش میداد، ابتدا با عثمانی صلح کرد. پس از آن به خراسان لشکر کشید و با وارد آوردن ضربه‌ای سنگین بر ازبکان، مناطق اشغالی را آزاد کرد. وی، سپس برق‌آسا سپاه صفوی را به آذربایجان برد و با غافلگیر کردن نیروهای عثمانی، سرزمین‌های اشغالی ایران را از آنان باز پس گرفت.

این اقدامات سبب شهرت و محبوبیت شاه عباس اول در ادبیات عامیانه و خاطره تاریخی مردم ایران شده است. با این حال شاه عباس اول نیز عاری از خطا و اشتباه نبود. بی‌اعتمادی او به اعضای خانواده، به‌ویژه پسرانش، کشتن و کور کردن شاهزادگان صفوی و محبوس کردن آنان در حرمسرا، سبب شد حکومت صفویه از وجود حاکمان باکفایت و مدبر محروم گردد که بعد از مرگ وی، و به‌تدریج زمینه سقوط این سلسله فراهم شود.

آنتونی و رابرت شرلی که در زمان پادشاهی شاه عباس اول به ایران آمده و مدتی در خدمت وی بودند، در شرح حال این شاه صفوی نوشته اند: »حاالت پادشاه از لباسی که هر روز می پوشد، قابل‌فهم است. روزی که لباس سیاه می پوشد، در حال فکر کردن بوده و معمولاخوش‌رفتار است. اگر لباس سفید یا سبز یا زرد یا الوان به تن کند، نیز نشان از بشاشت و نشاط روحی او دارد، اما زمانی که لباس سرخ‌رنگ می‌پوشد همه اطرافیان و درباریان در بیم و هراسند و هر لحظه منتظر مرگ هستند

پس از شاه عباس اول، چند پادشاه ديگر از اين سلسله از جمله: شاه صفي، شاه اسماعيل دوم و شاه سليمان دوم به زمامداري رسيدند، تا اين‌كه نوبت به حكومت شاه سلطان حسين رسيد.

 در دوران زمامداری شاه سلطان حسین، حکومت صفویان به نهایت ضعف و انحطاط رسید. از این‌رو، گروهی از افغانان فرصت را مغتنم شمردند و در قندهار سر به شورش برداشتند. شورشیان با آگاهی از بی‌کفایتی شاه و اختلاف و درگیری میان مقام‌های کشوری و لشکری، راهی اصفهان شدند و پایتخت صفوی را به محاصره و تصرف خود درآوردند. شاه صفوی، به‌ناچار، تاج از سر خود برداشت بر سر محمود افغان، سردسته شورشیان نهاد و چندی بعد به دست اشرف افغان، جانشین محمود، به قتل رسید.

 

محاسن دوره صفويه در تاريخ ايران:

وجود امنیت و ثبات ی

بهبود اوضاع اقتصادی به‌ویژه در عصر شاه عباس اول

نیز حمایت مادی و معنوی شاهان و حاکمان از عالمان، دانشمندان و هنرمندان، كه‌زمینه و شرایط ام را برای شکوفایی علم و هنر در آن دوره فراهم آورد

 مذهب تشیع نیز در عصر صفوی، تأثیر اساسی بر حیات فرهنگی و تمدنی ایران گذاشت

بر اثر حمایت و تشویق حکومت صفوی، مجتهدان شیعه از جبل‌عامل لبنان و عراق به ایران مهاجرت کردند

مدارس و مراکز علمی متعددی در ایران به‌وجود آمد و آموزه‌ها و معارف مکتب تشیع، تبلیغ و ترویج شد.

فلسفه شعر و ادب فارسی نیز در ایران و فراتر از آن در هندوستان و عثمانی شکوفا شد.

کتاب‌های تاریخی فراوانی با تأثیرپذیری از تاریخ‌نویسی عهد تیموری نوشته شد

هنر ایرانی نیز رونق و شکوفایی یافت‌ كه معماری از جلوه‌های اصلی هنر آن دوره بود.

ساخت کاخ‌ها، پل‌ها، کاروانسراها، مدارس، مساجد، مقبره‌ها، کلیساها و باغ‌ها نه‌تنها به عمران و آبادانی کشور کمک کرد، بلکه سبک و شیوه شکوفایی معماری صفوی در اصفهان، پایتخت صفویان متجلی شد و خاطره و شکوه شهرهایی چون تختجمشید، تیسفون و سمرقند را زنده کرد.

هنرمندان برجسته‌ای نظیر کمال‌الدین بهزاد، رضا عباسی و میرعماد پرورش یافتند و آثار ارزندهای در رشته‌های مختلف هنری خلق کردند.

هنرهای‌کتاب‌سازی، جلدسازی، تذهیب، خطاطی، خوشنویسی، سفالسازی، فکاری، فرشبافی نیز از دیگر هنرهایی بودند که در عصر صفوی رونق بسزایی داشتند.

 

 

تحولات مختلف منطقه‌ای و جهانی در دوره صفويه

در آن دوران، امپراتوری عثمانی در اوج قدرت قرار داشت و با ادعای خلافت اسلامی، به‌دنبال حاکمیت بر جهان اسلام و گسترش اروپا بود. عثمانیان سنی مذهب از تشکیل حکومت قدرتمند شیعی در ایران، قلمرو خود در قاره بسیار ناخشنود بودند. به همین دلیل روابط امپراتوری عثمانی با حکومت صفوی در بیشتر اوقات خصومت آمیز بود و از همان سال‌های نخست تأسیس حکومت صفوی تا زمان سقوط صفویان، بارها میان دو حکومت، جنگ‌های بزرگی درگرفت. از طرف دیگر روابط صفویان با همسایه شمال شرق (ماوراءالنهر) یعنی حکومت ازبکان نیز خصمانه بود. هر زمان که ارتش عثمانی از غرب به ایران هجوم می‌آورد، ازبکان نیز از شرق ایران را مورد تاخت و تاز قرار مي‌دادند و با ویران کردن شهرهای خراسان، مردم آن‌جا را قتل عام می‌کردند. شاه عباس اول در زمان حكومت خود چنان ضربه مهلکی بر آنان وارد آورد که تا اواخر حکومت صفوی جرأت نکردند به قلمرو ایران دست‌اندازی کنند. برخلاف حکومت‌های عثمانی و ازبکان، رابطه صفویان با حکومت گورکانی هند بسیار دوستانه بود و دو کشور روابط ی، اقتصادی و فرهنگی گسترده‌ای با یکدیگر داشتند.  در دوره صفویه روابط ایران و کشورهای اروپایی وارد مرحله تازه‌ای شد. هم‌زمان با تشکیل حکومت صفوی در ایران، دولت‌هاي اروپایی فعالیت‌های استعماری خود را آغاز کرده و به‌دنبال تحقق اهداف اقتصادی و ی خود در سایر قاره‌ها از جمله آسیا بودند. در این اوضاع و احوال، فتوحات امپراتوری عثمانی در خاک اروپا، علاوه بر آن‌که موجودیت برخی از کشورهای اروپایی را تهدید می‌کرد، مانع اساسی برای رسیدن اروپاییان به آسیا و دستیابی به مواد خام و بازار آن بود.


 

1-گزينة4:

اگر اهداف زودگذر و بي ارزش را انتخاب كنيم، از انجام آن‌ها احساس ارزشمندي، افتخار و غرور نمي‌كنيم.

 

2-گزينه3

انگيزه(انگيزش): عاملي است كه شما را برمي‌انگيزد، به حركت وامي‌دارد و به سوي رفتار معين سوق مي‌دهد.

 

3- گزينه2:

در انگيزش بيروني عامل خارجي، فرد را به انجام كاري خاص برمي‌انگيزد.

 

4- گزينة1:

 كسب آرامش ناشي از تميز بودن اتاق، انگيزه‌اي دروني است.

 

5- گزينه3:

علت رفتارهاي متفاوت افراد به چرايي» رفتار آن‌ها برمي‌گردد. جست و جوي علت رفتار، در واقع به معناي توجه به عوامل انگيزشي(زيستي) آن رفتار است.

 

6- گزينة2:

انگيزه(انگيزش) موتور حركتي انسان است كه سبب مي‌شود فرد كاري را انجام دهد و رفتاري را از خود نمايان سازد.

 

7- گزينة4:

به مجموعة عوامل فرازيستي كه باعث به حركت درآوردن رفتار و شناخت مي‌شود، نگرش» مي‌گويند.

 

8-گزينه 2:

احترام زهرا به پدر و تحصيل در دانشگاه به خاظر برآورده كردن توقعات او، انگيزه‌اي بيروني است.

 

9- گزينة3:

درماندگي آموخته شده باعث مي‌شود تا فكر كنيد در انتخاب نمايندة كلاس چه راي بدهيد و چه راي ندهيد، شخص خاصي انتخاب خواهدشد».

 

10- گزينة4:

يك جراح زماني كه انتظار داشته باشد كه كارايي لازم را دارد و مي تواند از پس عمل جراحي برآيد،(ادراك كارايي) و پس از جراحي، نتايج خوبي براي بيمار و جراح به وجودآيد(ادراك كنترل)، دست به عمل جراحي مي‌زند.

 

11- گزينة 4:

اين فرد دچار ناهماهنگي شناختي شده است.

 

12- گزينة4:

فردي كه رفتارها و باورهايش باهم هماهنگ نباشد، دچار ناهماهنگي شناختي» است.


 

1)                  گزينه 4 : تصميم گيري يعني ارزيابي راه‌هاي مختلف و انتخاب بهترين راه

2)                  گزينه3 : انواع تصميم گيري بر اساس تعداد اولويت‌ها ؛ ساده- پيچيده

3)                  گزينه3 : با توجه به تعداد اولويت و ميزان اهميت، چهارنوع تصميم گيري قابل مشاهده است.

4)                  گزينه3 : انواع سبك‌هاي تصميم گيري عبارتند از اجتنابي- احساسي- منطقي- وابسته- تكانشي

5)                  گزينه2: تصميم گيري هفت مرحله دارد.

6)                  گزينه4 : امام علي(ع) شرط تصميم گيري را رسيدن به يقين مي‌داند (حكمت 274 نهج‌البلاغه)

7)                  گزينه2 : در تصميم‌گيري همة راه‌ها امكان‌پذيراست و ما بايد بهترين راه را برگزينيم اما در حل مسئه فقط يك راه‌حل ما را به مقصد مي‌رساند و باعث حل مسئله مي‌شود.

8)                  گزينه1 : سبك تصميم‌گيري مريم از نوع اجتنابي است. زيرا در اين سبك، فرد براين باور است كه همه چيز خودبه‌خود درست مي‌شود، درنتيجه او زمان را از دست مي‌دهد و مشكل او بيشتر مي‌شود.

9)                  گزينه2 : به روش‌هاي ثابت و يكنواختي كه افراد به هنگام تصميم‌گيري اتخاذ مي‌كنند، سبك تصميم‌گيري مي‌گويند كه بسياري از آن‌ها ناكارآمد بوده و سبك تصميم‌گيري منطقي بهتر از ساير سبك‌هاست.

10)               گزينه2 : الف ـ در سبك تصميم‌گيري اجتنابي، انجام كار به تعويق مي‌افتد.             ب)درسبك تصميم‌گيري وابسته، افراد كوركورانه از ديگران اطاعت مي‌كنند.       ج ـ سبك تصميم‌گيري تكانشي، بلافاصله با پشيماني همراه است.

11)               گزينه4 : در مثال اول به دليل سبك تصميم‌گيري تكانشي باعث وقوع واقعه‌اي خطرناك مي‌شوند. در مثال دوم افراد به دليل به كارگيري سبك تصميم‌گيري احساسي در ازدواج دچار مشكل مي‌شوند و ناچار به طلاق مي‌شوند.

12)               گزينه3 : سبك تصميم‌گيري عليرضا از نوع وابسته است يعني او به جاي فكر كردن، از ديگران كوركورانه اطاعت كرده‌است. درحالي كه انتخاب ديگران ممكن است براي ما انتخاب مناسبي نباشد.

13)               گزينه‌4 : اگر فردي به صورت مداوم و پي‌درپي، تعارض‌هاي مختلفي را تجربه كند، دچار آسيب‌هاي رواني و اجتماعي مي‌شود.

14) گزينه 2 : از طريق روش ميان‌بر وقتي فرد با انتخاب‌هاي زيادي مواجه است، با حذف تك‌تك جنبه‌ها، راحت تر به نتيجه مي‌رسد.

20) گزينه 2 : تعارض ايجادشده از نوع اجتناب- اجتناب است؛ چون فرد يا بايد درد ناشي از ورزش‌ها و فيزيوتراپي را تحمل كند يا فلج شدن را بپذيرد كه هردو ناخوشايند هستند.


نام  و  نام خانوادگي     آزمون  970419
معدل روان‌شناسي زمان درصد رتبه علمي
محمد حسين شمس 1700 00 1 100 1
محسن قاسمي 1925 20 2 100 2
محمد جواد كريمي = = 3 100 3
علي رستگار = = 6 100 4
دانيال ابويي = = 9 100 5
سيد مهدي سجادي = = 20 100 6
سيد حسين ميرنظامي 51 1900 26 100 7
عليرضا مجنوني 81 1950 28 100 8
  = = 6 90 9
علي ميرزاخاني 1953 1950 10 86 10

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

امنیت و شادی در مدرسه | پرسش مهر 20