بسمالله الرحمن الرحيم
تاریخ معاصر ایران دورانی از تاریخ ایران است که با انقلاب مشروطه شروع میشود و تا سرنگونی سلسله پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامي ایران و رخدادهاي پس از آن ادامه مییابد.
براي تحليل اين دوره بهتر است مروري به تاريخ ما قبل از آن در دوره معاصر ايران صورت پذيرد:
صفويه
تشکیل حکومت صفوی در ابتدای قرن دهم هجری قمری، رویدادی بسیار مهم و تعیین کننده در تاریخ ایران به شمار میرود. حکومتی که بیش از دو قرن دوام آورد و آثار و نتایج اساسی آن عبارت بود از :
- تمرکز و ثبات ی
- فراگیر شدن تشیع به عنوان مذهب رسمی
- رونق و شکوفایی اقتصادی و فرهنگی
- و برقراری روابط ی و اقتصادی پایدار با همسایگان و دولتهاي اروپایی.
زمینههای تشکیل حکومت صفوی پس از هجوم مغولان و تشکیل حکومت ایلخانان در ایران شكل گرفت. در هرج ومرج اجتماعی و نابسامانی دوره ايلخانان، پیروان طریقت صفوی، برخلاف معمول صوفیان که از امور دنیا و ت گریزان بودند، خانقاه را ترک کردند و وارد عرصه رقابتهای ی و نظامی شدند. بیشتر آنان را اعضای هفت قبیله ترک و ترکمان(روملو، شاملو، تکلو، استاجلو، ذوالقدر، قاجار و افشار) تشکیل ميدادند که به قزلباشها معروف شدند.
موسس سلسله صفويه شاه اسماعیل بود كه بعد از تاجگذاری در سال ٩٠٧ ق. مذهب شیعه را در كشور رسميت داد.
وی سپس با تصرف قسمتهای زیادی از فلات ایران، حکومتی متمرکز و قدرتمند را بنیان نهاد. این حکومت در عرصه خارجی با دو رقیب سرسخت روبهرو بود: ١ــ ازبکان در منطقۀ ماوراءالنهر؛ شاه اسماعیل بر آنها پیروز شد و مرزهای شرقی ایران را تثبیت کرد. ٢ــ امپراتوری عثمانی در غرب ایران؛ اولین رویارویی نظامی صفویان با عثمانیان در منطقه چالدران رخ داد كه طي آن سپاه صفوی از لشکر عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم شکست خورد و تبریز، پایتخت صفویان برای مدتی به اشغال نیروهای عثمانی درآمد. مجهز بودن سپاه دشمن به سلاحهای آتشین و شمار کمتر سپاهیان صفوی، علل اصلی شکست ایران در آن جنگ بودند. ضربه روحی ناشی از این شکست برای شاه اسماعیل خردکننده بود، به طوری که پس از آن در هیچ جنگی، فرماندهی را به عهده نگرفت و حتی از کارهای روزمره حکومت نیز کناره گرفت.
بعد از مرگ شاه اسماعیل اول، پسرش تهماسب که یازده سال بیشتر نداشت، به سلطنت رسید. در ده سال اول سلطنت شاه تهماسب، اوضاع حکومت صفوی بسیار آشفته و نابسامان بود؛ زیرا از یک طرف، سران قزلباش با سوءاستفاده از خردسالی شاه، خودسری پیشه کرده، وارد رقابت و ستیز با یکدیگر شدند و از طرف دیگر نیروهای ازبکان و سپاه عثمانی نیز از دو سمت به مرزهای ایران هجوم آوردند.
شاه تهماسب به تدریج زمام قدرت را بهدست گرفت و به خودسری سران قزلباش پایان داد. او همچنين ازبکان را شکست داد و با اتخاذ تدابیر مناسب، مانع موفقیت سپاه عثماني در هجومهای مکرر به قلمرو ایران شد. در نتيجه چنین تدابیری بود که امپراتور عثمانی دست از جنگ برداشت و با انعقاد قرارداد آماسیه، برای مدتی میان دو کشور صلح برقرار شد. بدینگونه شاه تهماسب توانست با اتخاذ تدابیر مناسب در دوره 54ساله سلطنت خود، پایههای حکومت صفوی را تثبیت و تحکیم سازد.
پس از مرگ شاه تهماسب، در دوران کوتاه سلطنت شاه اسماعیل دوم و سلطان محمد خدابنده، بار دیگر حکومت صفوی دچار بیثباتی ی و اجتماعی شد. از اینرو، هنگامی که نوجوان دیگری از خاندان صفوی به نام عباس اول به سلطنت رسید، اوضاع داخلی و خارجی ایران پریشان بود.
شاه عباس اول برای سامان بخشیدن به اوضاع آشفته کشور اقدامات زیر را آنجام داد:
١ــ پایان دادن به سرکشی و طغیان امرای قزلباش؛
٢ــ انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان به منظور تسلط بیشتر بر نواحی مختلف ایران
٣ــ نوسازی سازمان سپاه صفوی؛ كه به توپ و تفنگ نیز مجهز شد.
٤ــ بهبود اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از طریق ایجاد امنیت، آرامش و ثبات ی
٥ــ انتصاب افراد باکفایت و در عین حال گمنام به سمتهای ی، اداری و نظامی.
شاه عباس پس از سامان دادن به اوضاع داخلي آماده مقابله با دشمنان خارجی شد. از آنجایی که درگیری همزمان با دو دشمن در شرق و غرب ایران، احتمال موفقیت را کاهش میداد، ابتدا با عثمانی صلح کرد. پس از آن به خراسان لشکر کشید و با وارد آوردن ضربهای سنگین بر ازبکان، مناطق اشغالی را آزاد کرد. وی، سپس برقآسا سپاه صفوی را به آذربایجان برد و با غافلگیر کردن نیروهای عثمانی، سرزمینهای اشغالی ایران را از آنان باز پس گرفت.
این اقدامات سبب شهرت و محبوبیت شاه عباس اول در ادبیات عامیانه و خاطره تاریخی مردم ایران شده است. با این حال شاه عباس اول نیز عاری از خطا و اشتباه نبود. بیاعتمادی او به اعضای خانواده، بهویژه پسرانش، کشتن و کور کردن شاهزادگان صفوی و محبوس کردن آنان در حرمسرا، سبب شد حکومت صفویه از وجود حاکمان باکفایت و مدبر محروم گردد که بعد از مرگ وی، و بهتدریج زمینه سقوط این سلسله فراهم شود.
آنتونی و رابرت شرلی که در زمان پادشاهی شاه عباس اول به ایران آمده و مدتی در خدمت وی بودند، در شرح حال این شاه صفوی نوشته اند: »حاالت پادشاه از لباسی که هر روز می پوشد، قابلفهم است. روزی که لباس سیاه می پوشد، در حال فکر کردن بوده و معمولاخوشرفتار است. اگر لباس سفید یا سبز یا زرد یا الوان به تن کند، نیز نشان از بشاشت و نشاط روحی او دارد، اما زمانی که لباس سرخرنگ میپوشد همه اطرافیان و درباریان در بیم و هراسند و هر لحظه منتظر مرگ هستند
پس از شاه عباس اول، چند پادشاه ديگر از اين سلسله از جمله: شاه صفي، شاه اسماعيل دوم و شاه سليمان دوم به زمامداري رسيدند، تا اينكه نوبت به حكومت شاه سلطان حسين رسيد.
در دوران زمامداری شاه سلطان حسین، حکومت صفویان به نهایت ضعف و انحطاط رسید. از اینرو، گروهی از افغانان فرصت را مغتنم شمردند و در قندهار سر به شورش برداشتند. شورشیان با آگاهی از بیکفایتی شاه و اختلاف و درگیری میان مقامهای کشوری و لشکری، راهی اصفهان شدند و پایتخت صفوی را به محاصره و تصرف خود درآوردند. شاه صفوی، بهناچار، تاج از سر خود برداشت بر سر محمود افغان، سردسته شورشیان نهاد و چندی بعد به دست اشرف افغان، جانشین محمود، به قتل رسید.
محاسن دوره صفويه در تاريخ ايران:
وجود امنیت و ثبات ی
بهبود اوضاع اقتصادی بهویژه در عصر شاه عباس اول
نیز حمایت مادی و معنوی شاهان و حاکمان از عالمان، دانشمندان و هنرمندان، كهزمینه و شرایط ام را برای شکوفایی علم و هنر در آن دوره فراهم آورد
مذهب تشیع نیز در عصر صفوی، تأثیر اساسی بر حیات فرهنگی و تمدنی ایران گذاشت
بر اثر حمایت و تشویق حکومت صفوی، مجتهدان شیعه از جبلعامل لبنان و عراق به ایران مهاجرت کردند
مدارس و مراکز علمی متعددی در ایران بهوجود آمد و آموزهها و معارف مکتب تشیع، تبلیغ و ترویج شد.
فلسفه شعر و ادب فارسی نیز در ایران و فراتر از آن در هندوستان و عثمانی شکوفا شد.
کتابهای تاریخی فراوانی با تأثیرپذیری از تاریخنویسی عهد تیموری نوشته شد
هنر ایرانی نیز رونق و شکوفایی یافت كه معماری از جلوههای اصلی هنر آن دوره بود.
ساخت کاخها، پلها، کاروانسراها، مدارس، مساجد، مقبرهها، کلیساها و باغها نهتنها به عمران و آبادانی کشور کمک کرد، بلکه سبک و شیوه شکوفایی معماری صفوی در اصفهان، پایتخت صفویان متجلی شد و خاطره و شکوه شهرهایی چون تختجمشید، تیسفون و سمرقند را زنده کرد.
هنرمندان برجستهای نظیر کمالالدین بهزاد، رضا عباسی و میرعماد پرورش یافتند و آثار ارزندهای در رشتههای مختلف هنری خلق کردند.
هنرهایکتابسازی، جلدسازی، تذهیب، خطاطی، خوشنویسی، سفالسازی، فکاری، فرشبافی نیز از دیگر هنرهایی بودند که در عصر صفوی رونق بسزایی داشتند.
تحولات مختلف منطقهای و جهانی در دوره صفويه
در آن دوران، امپراتوری عثمانی در اوج قدرت قرار داشت و با ادعای خلافت اسلامی، بهدنبال حاکمیت بر جهان اسلام و گسترش اروپا بود. عثمانیان سنی مذهب از تشکیل حکومت قدرتمند شیعی در ایران، قلمرو خود در قاره بسیار ناخشنود بودند. به همین دلیل روابط امپراتوری عثمانی با حکومت صفوی در بیشتر اوقات خصومت آمیز بود و از همان سالهای نخست تأسیس حکومت صفوی تا زمان سقوط صفویان، بارها میان دو حکومت، جنگهای بزرگی درگرفت. از طرف دیگر روابط صفویان با همسایه شمال شرق (ماوراءالنهر) یعنی حکومت ازبکان نیز خصمانه بود. هر زمان که ارتش عثمانی از غرب به ایران هجوم میآورد، ازبکان نیز از شرق ایران را مورد تاخت و تاز قرار ميدادند و با ویران کردن شهرهای خراسان، مردم آنجا را قتل عام میکردند. شاه عباس اول در زمان حكومت خود چنان ضربه مهلکی بر آنان وارد آورد که تا اواخر حکومت صفوی جرأت نکردند به قلمرو ایران دستاندازی کنند. برخلاف حکومتهای عثمانی و ازبکان، رابطه صفویان با حکومت گورکانی هند بسیار دوستانه بود و دو کشور روابط ی، اقتصادی و فرهنگی گستردهای با یکدیگر داشتند. در دوره صفویه روابط ایران و کشورهای اروپایی وارد مرحله تازهای شد. همزمان با تشکیل حکومت صفوی در ایران، دولتهاي اروپایی فعالیتهای استعماری خود را آغاز کرده و بهدنبال تحقق اهداف اقتصادی و ی خود در سایر قارهها از جمله آسیا بودند. در این اوضاع و احوال، فتوحات امپراتوری عثمانی در خاک اروپا، علاوه بر آنکه موجودیت برخی از کشورهای اروپایی را تهدید میکرد، مانع اساسی برای رسیدن اروپاییان به آسیا و دستیابی به مواد خام و بازار آن بود.
شاه ,حکومت ,صفوی ,عثمانی ,نیز ,عباس ,حکومت صفوی ,شاه عباس ,عباس اول ,و با ,پس از
درباره این سایت